و يک خطاب ديگر به رهبری و فعالين حزب ديروز ميهن پرستان (ح.د.خ.ا)
م.ی.هادی م.ی.هادی


به استقبال تفاهمات ميان طرفداران نهضت ميهني و حزب متحدملي پيشگامان اتحاد نيروهای ميهن پرست و مردم دوست افغانستان عزيز شادباش و شادزی؛ ای رحمت شده ای ارزشمند و ای پرورشگاه و نوازشگاه جاودان،ای زادگاه معاني تفکر در قامت انسان،ای مدفن عزيز ترين عزيزان،ای مادر شهرهای تمدن،ای وادی آزادمردان قديم و رادمردان زمان،ای گهواره تاريخ که قصه اسطوره هايت در زمين سبز و آسمان نيلگون رايحه هستي و آهنگ حيات ميبخشد. ای کشور عظيم و ای انسانستان حليم که حوادث زمان را بر فراز قلعه های بلند و امتداد صحراهای پهن استوارانه استقبال نمودی،ای ترکيب موزون فصل ها،ای جان بهاران،ای خاک دانه های آميزش رنگ های طبيعت،ای بلندی های استوارقامت سفيدپوش که تعبير خيال های ظريف و تصوير حقيقت خوش نگاهان هستي ! من سمبول هستي ترا در فضای اميدهای بي پايان در امتداد آسمان آبي تو وقتي که مناظر دلکشي دارند،وقتي که آسمان زيباست،وقتي که زمين خوشنماست،وقتي که زمين رايحه ميدهد،وقتي که آبها زمزمه مي کنند،وقتي که درختان شلشله دارند،وقتي که پرندگان غلغله دارند،وقتي که طرب سکون ميدهد،وقتي که عيش آغوش ميگشايد در برابرم مي بينم و ديگر اين يک خيال نيست،اميد هاجوانه زدند،ستاره های بخت مان در هفت آسمان بهم آميخت و اقبال تو باردگر بلند گشت که فرزندان تو دستان توانمند همديگر را مي فشارند و آغوش گرم به همديگر مي گشايند تا با تو در شهر آزاد،در شهر عدل و در شهر آسايش باشند.
و يک خطاب ديگر به رهبری و فعالين حزب ديروز ميهن پرستان (ح.د.خ.ا) رفقا و دوستان من؛ به ياد وطن وطنداران،به ياد روزهای کار و جان فشاني،به ياد شب های که در حراست مام وطن بسرشد،به ياد حفاظت از پدران،مادران،برادران،خواهران و فرزندان مردمم،به ياد وداع عزيزاني که تا هستي ما به ديدار نمي آيند،به ياد ياراني که با قرباني عضوی از اندام شان بدوش خويش اند،به ياد روزهای که پايان نيافت و به ياد آرمان های که با قوت خود بجاست بشما احترام مي کنم . دوستان! اين من،من تنها نيست،اين ما هستيم،ما که در يک حدود تاريخ به آزمون گذشته ايم،اين من خط مرئي ما است که متعهدين تفکر و انديشه ما نرا دريک تشکل بزرگ و وسيع فرا ميخواند.ما بخاطر مي آوريم چهل سال قبل آگاه ترين شخصيت های جامعه ما تشکلي را بنام حزب دموکراتيک خلق افغانستان بر بنياد اهداف وطن پرستانه بوجود آوردند که با مبارزه سخت دشوار در شرايط اختناق و استبداد موجوديت خود را بحيث نيروی سياسي فعال مطرح نمود در گرماگرم وضعيت سياسي در شرايط تقابل قدرت های بزرگ که دام های منطقوی عليه يکديگر گسترده بودند با پيش امد وضعيت تحميل شده داخلي به قدرت سياسي – حاکم راه يافت و يک مرحله پر حادثه ناشي از توطئه های داخل حاکميت را که با تعقيب،توقيف،تبعيد،ترور،به زندان کشيدن ها و اعدام های دسته جمعي عليه حزب اعمال ميشد با استواری عبور نمود، در قبال واقعيت های تاريخي مجبوريت ها و رسالت رهبری جنبش مترقي ناخدای کشتي سرنوشت مردم و کشور گشت که در بحر بيکران حوادث و تلاطم امواج تند آن در حرکت بود در اوضاع شکل يافته علي رغم فشارهای سياسي کشورهای ذينفع به نسبت های متفاوت پيش بيني شده بود، ح.د.خ.ا در عرصه های سياسي- اقتصادی- اجتماعي و فرهنگي گام های عملي و تطبيقي گذاشت . همه ميدانند در نتيجه برهم خوردن توازن جهان و غلبه يک قطب قدرت مغلوب سير انکشافي داشتند آسيب پذير شدند.روشن است وابستگي به اساس منافع متقابل برای همه کشورهای جهان يک ناگزيری است که حتا ابر قدرت جهاني با وجود مواردی يکه تازی ها در مسايل جهاني اين احتياج را احساس مي کند در اوضاع شکل يافته يک قطبي احزاب و جنبش های مترقي که در حاکميت های سياسي قرار داشتند ،کنار زده شدند که ح.د.خ.ا نيزيکي از شمار صدها در آن موقعيت است که مورد خطاب اين نوشته قرار دارد. اعضای ح.د.خ.ا در محلات کار و زنده گي با هم ميبينند و نظريات خود را با همديگردر ميان مي گذارند و با احساسات آرماني که دارند نمي توانند آرزوهای خود را بيان نکنند.زيرا آنان از هر حيث در سرنوشت سياسي کشور خود را شريک مي دانند،بخاطری که قلب آنان به خاطر مردم شان ميتپد و مهر حزبيت در سرنوشت و تقديرمان وجود دارد. بطور خاص با اهداف و آرماني که داريم در مبارزات سياسي و حلقات رفقای ديروز و امروز خود را سهيم مي دانيم . تعدد احزاب سياسي و اشتراک فعالين ح.د.خ.ا در انها نمايانگر جو حاکم سياسي در جهان کنوني بوده و حق مسلم آنها مي باشد،اما تجمع فعالين سياسي را بدور يک سازمان فراگيرسياسي ضرورت وقت ، زمان و مکان دانسته برخلاف تصوراتي که منافع حزب را جدا از منافع مردم مي پندارند.به شهادت کشورهای پيشرفته جهان که محصول حاکميت های حزبيست و اين باور که تعدد تشکيلات جداگانه و آرمان های مشترک نه در هوای خودخواهي ها است و نه در فضای سليقه شخصيت ها و نسبت های مردمي شان برای اعضای حزب مفهوم است .رهبری،فعالين و اعضای ح.د.خ.ا گنجينه يي از فراز و نشيب های مبارزه سياسي اند که اندوخته های فراوان از پيروزی ها و شکست ها دارند.به باور بخش اعظم اعضای ح.د.خ.ا فقط تشکل واحد اين ميهن پرستان وارثين راه استقلال و مبارزين ترقي و عدالت اجتماعي و دموکراسي مي تواند روح شهيدان را شاد،باور بيوه زنان،يتيمان،معيوبين،معلولين را که باصداقت ايثار و قرباني داده اند،خاطر مردم اميدوار را جمع ساخته و آرمان متعهدين را تحقق بخشيد.
قابل يادداشت مي دانم تذکار ح.د.خ.ا شيفتگي با اين نام نيست،در حالي که اين افتخار ديروز ما است .در اين نوشته صرف بمنظور توضيح مطلب به تکرار آمده است . نام ها تغيرپذير و ماندگار اوراق تاريخ اند.اين آرمانها است که برای هميشه پاينده است . آرمان های ديروز ما همان بود که امروز به آن باورمند هستيم . بصورت کل افغانستان آزاد ومستقل،جامعه پيشرفته،مترقي و عادلانه . و به صورت جز آنچه برای مردم آرزو داشتيم عبارتند از:غذا،آب،لباس،سرپناه،برق،مدرسه،دانشگاه،کودکستان،شقاخانه،تفريحگاه ،کار،دوا،داکتر،امنيت ،آرامش وصدها آرزوهای شريفانه که در آرمان ما حک شده و امروز کمتر از آن چيزی برای مردم خود نمي خواهيم و تحقق آن با نيروی بزرگ با اطمينان است .ديروز اين نيرو را بوجود مي آورديم،اما امروز اين نيرو وجود دارد. از شخصيت های چيزفهم حزب ديروزکه به وجود همه شان افتخار مي نماييم ،از صميم قلب و از انتهای آرزو و ارمان تقاضا مي نمايم همان طوری که در مقالات شان در جستجوی شخصيت های ميهن پرست ملي ،مترقي و دموکرات اند برای جمع آوری جمع های خودمان کلمات خود را صراحت داده ،تفاهمات را ميان احزاب که بصورت جداگانه تاسيس نموده اند،بوجود بياورند و بنياد مستحکم حزب و يا سازمان وسيع را بگذارند،تا دهها هزار اعضای حزب از سردر گمي و بلاتکليفي نجات يابند.
زنده و جاويدان باد اتحاد استقلال طلبان،ترقي پسندان وعدالت خواهان
June 20th, 2005


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
بیانات، پیامها و گزارشها